رییس اداره

روزی رفتیم پیش رییس یکی از ادارات . آقای شریفی بیلان چی طایفه که از مریدانش بود. کلید در رو داشت نمی گذاشت. بعد یکی خانم رمانتیک حسابان نام که سری و سری با اون آقای شریفی داشت و او هم از مریدان رییس بود. نگذاشتند بریم اتاق رییس .

انگار بنده هبوی اونها شده بودم.

بنده داخل بودم و زود پی بردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد